مولا ...  قسم میخورم اگر مردم شهر من در دوران خلافت معاویه بودند بریدن سر حسینت را به ناچیز مقداری میفروختند ، میبریدند ، تزیین میکردند ، در تشت طلا میگذاشتند و برای خود شیرینی بدون مزد زینب را هم سنگ میزدند . من بسیجی نیستم ، من یک کارگر ساختمانی هستم با تفکری انقلابی ، انتخابات 7 اسفند جهرم اشک من را در آورد . من گریه کردم هنوز هم وقتی بهش فکر میکنم فقط از خدا مخوام زودتر تمومش کنه . اینقدر از دست مردم ناراحت بودم که دلم میخواست از این شهر برم ... 




اینکه من عکس وبلاگم این نوشته را دارد که ، من کاخ سفید را حسینیه میکنم ؛  من این کار را میکنم !! قرآن فرمود قیام کنید شد جمعی ، نشد دو نفره ، نشد یک نفره !  حالا این است حرف من مردمی در شهر من هستند ، مردمی که از بس درامد های سرشار باغ های لیمو و مرکبات را با آب دزدی به دست آورده اند و این مال حرام را در بانک های ربوی گذاشته اند و کلا مال هایی حرام اندر حرام در شکم خود و فرزندانشان ریخته اند که ... 

که چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 


ک یک نفر 8 سال نماینده مجلس بوده و شهر را چپاول کرده است و امروز پدر سه شهید مدافع حرم اخیر جهرم  و هر چه آدم آبرو دار در این شهر بود پشت یک کاندید درستکار ایستاند تا این فرد که تخلف هایش برای همه آشکار است رای نیاورد . درسته از مردم شهرم ناامیدم ولی الحمدالله بافت شهری رای قابل توجهی به سید جمال الدین ارجمند و بافی کاندیده ها داده بودند ولی امان از روستایی هایی که این روزها ...  نماینده که روی کار بود روی کار ماند ! از بس به عالم و آدم وعده داده بود و از بس پول به این اون داد شناسنامه خرید . 


مردمی که رای خود را به یک وعده حرام از بیت المال فروخته اند .


حال این مردم تا اتفاقی افتاد میگن : خدایا من که کاری نکردم ، من ؟ همش حلال خوردم ! حروم تو خونه من نیومده !! و از این نمونه گه خوری هایی که پیش خدا رنگی نداره و شما از نظر من با لشگر یزید هیج فرقی ندارید . 


آخخخخخخخخخخخخخخه بدبخت خدا زده مفلوکی که به خاطر یک وعده شغل رای خودت رو فروختی ! مگه این آدم میخواد روزی تورو بده ؟ بخدا که خدا هم تورو واگذار میکنه به همین دزد چپاول گر . 


پی نوشت : یه عده از یزید پول و وعده گرفتند و گفتند !! حالا که این جمعیت داره میره ، منم پولو بگیرم سرم بیکلاه نمونه میرم همون جا تو سیاهی لشگر وایمیسن و کاری نمیکنم ... حال ببینید امامان چطوری سیاهی لشگر رو نفرین میکنند .  دوستان عزیز ، شمر اگر همین سیاهی لشگر نبودند تو قبر پدر بی همه چیزش میخورد که جرات کنه سر اولاد پیامبر رو ببره . ولی نه ! اون دید یه عده دزد و بی ناموس پشت سرشن ؛ گفت پس میبرم !!  


حال شمایی که رای را به یک حلقه چاه غیره مجاز فروختی ، شمایی که گفتی 50 تا رای براش میارم برادرم رو ببره سر کار ، شمایی که به یک دست غذا !!! شمایی که شناسنامه فروختی 40000 تومان ... شما همان سیاهه لشگر یزید هستید .


شعر


دوش در انجمن رای‌فروشان‌، یکتنآدمیزادهٔ دانا به نصیحت برخاست
گفت کای باشرفان رأی به کس مفروشیدکه به آیین شرف رأی‌فروشی نه رواست
رای خود را به خردمند وطنخواه دهیدکه وطنخواه خردمند هوادار شماست
وان که زر بخش کند تا که نماینده شودنه وکیل است که غارتگر سیم و زر ماست
کرسی مجلس شوراست نه پاچال دکانکز پی بیع و شری هرکس و ناکس را جاست
وان که او بندهٔ مطواع ستمکاران بودجز ستمکاری ازو هیچ نمی‌باید خواست
جمع گفتند که از نامزدان نام ببرتا که‌ منفک‌ شود از هم‌ بد و خوب‌ و کج ‌و راست












آخرش که چی؟  تا روزی که زنده هستم آرزوی مرگ رضایی کوچی را میکنم ک مردم را تطمیع کرد و با پول و زور و زر رفت مجلس .