در خدمت مقدس سربازی که بودم ، زمانی که سرباز مرفوک بودم و وقت داشتم به دلتنگیهایم فکر کنم چند تا شعر گفتم . اولیش رو اینجا میزارم که برای همسرم گفتم ! به نظرم خوب شده ... تو ادامه مطلب بخونید .
در خدمت مقدس سربازی که بودم ، زمانی که سرباز مرفوک بودم و وقت داشتم به دلتنگیهایم فکر کنم چند تا شعر گفتم . اولیش رو اینجا میزارم که برای همسرم گفتم ! به نظرم خوب شده ... تو ادامه مطلب بخونید .
اول محرم به خانمم گفتم امسال شهید میارن . دقیقا اول محرم بود که از تیپ 33 جهرم نیرو اعزام کردن سوریه، گفتن علیات آزادسازی حلب ِ . شب تاسوعا داشتیم میرفتیم سر دیگ حلیم نذری که دیدم پوستر اولین شهید رو زدن . شهید محمد استحکامی ، جوان ! دارای دو فرزند صغیر ... اینقدر دلم آشوب بود . تمام شب رو فقط برای پاسدارایی که تو سوریه با این اراذل اوباش وحشی میجنگن دعا کردم. دل آشوبیم بیشتر به خاطر این بود که داره یه اتفاق بزرگ میفته و من توش کاری نمیکنم ...