میله های بافتنی هی به بازوی دست چپ من میخوره . این نشانه ای از وجود همسرم در کنارم است که دارد برای من یک لباس کرکی بنفش میبافد.
این یک حال خوبه که تو خونه تنها نباشی یک حس خوب توی خونه باشه و یک حس خوب ، حس وجود داشتن یک همسر بساز و مهربان است . این روزها میشینم کنار همسر و هی شعر براش میخونم ، هی میخندیم ، هی لعنت خدا بر شیطان که نمیگذارد زوج های دیگر با هم خوش باشند ...
حالمان خوب است و زندگی بر وفق مراد . امروز اومدم کمی با شما حرف بزنم . اول بگم خدمتتون که زندگی مشترک متاهلی بد نیست، کسایی که شما رو از ازدواج میترسونن قطعا یه مشکلی تو زندگیشون دارند و اینجوری که من تو این نزدیک 2 سال زندگی مشترک فهمیدم اینه که یا گذشت ندارند یا به اندازه کافی به هم محبت نمیکنند. زندگی رو سخت نگیرید بخدا سخت نمیگذره ...
برید ادامه مطلب کلی با هم حرف بزنیم
در خدمت مقدس سربازی که بودم ، زمانی که سرباز مرفوک بودم و وقت داشتم به دلتنگیهایم فکر کنم چند تا شعر گفتم . اولیش رو اینجا میزارم که برای همسرم گفتم ! به نظرم خوب شده ... تو ادامه مطلب بخونید .
سلام
تمام حرف های همسرم کاملا درسته و واقعیت اینه که ما اطرافمون ادم هایی رو داریم به اسم مردم...که مجبوریم به خاطر اونا خیلی وقتا از زندگیمون جونمون وقتمون سرمایه و حتی احساسمون رد بشیم
ولی واقعا این مردم کیان؟
از نظر همه ما میشیم مردم ،از نظر ما هم همه میشن مردم
متاسفانه خیلی وقتا پیش میاد که صادقانه با بقیه کنار میای باهاشون مهربون میشی واسشون وقت میزاری اما جور دیگه ای به تو جواب میدن.
تمام زن و شوهر ها میتونن مشکلاتشون رو خودشون حل کنن اما چون زندگیشون و تصمیمات دو نفرشونو میسپرن به بقیه دیگه مشکلاتشون حل نمیشه.مردی که ابروی همسرشو ببره از اون پیش نزدیکترین اقوامش بد بگه دیگه قابل اعتماد نیست به همین نسبت خانومی که از مسائل خصوصیش پیش بقیه صحبت کنه یا ناراحتیاشو حتی تو قالب درد و دل به بقیه بگه دیگه زن زندگی نیست.
1 سال و اندی ست که مزدوج گردیده ایم ، در خدمت مقدس سربازی بودیم که آمدیم مرخصی و رفتیم خواستگاری و عقد کردیم .... همش شد 10 روز!!!! عقد کردیم نسبتا ساده ( نمیگم درویشی مث بعضی ها ، اما خیلی بریز و بپاش نداشت) . واقعیت هایی تو این نوشته هست بدرد جوان هایی که قصد ازدواج دارند یا تازه ازدواج کرده اند میخوه.